مسیر فعلی شما در سایت دهکده دانلود بخش دانلود کتاب :
دانلود کتاب-->>>
دانلود رایگان کتاب-->>>
فروش آنلاین کتاب-->>>
دانلود pdf کتاب دایی جان ناپلئون ایرج پزشکزاد
دانلود pdf کتاب دایی جان ناپلئون ایرج پزشکزاد
- نام کتاب : دایی جان ناپلئون
- ژانر کتاب : فروش آنلاین کتاب
- نام نویسنده : ایرج پزشکزاد
- انتشارات کتاب : فرهنگ معاصر
- سایز کتاب دایی جان ناپلئون : در فروش کتاب, کتاب به صورت فیزیکی تحویل داده خواهد شد
- نوع فایل دانلودی : فایل pdf و یا zip شده میباشد
- زبان کتاب : فارسی
- تاریخ درج : 2021-06-05 00:00:00
- تاریخ بروزرسانی : 2023-03-06 13:00:05
- منتقد و ارسال شده به وسیله : یاشار ایوبی
- امتیاز منتقد به دایی جان ناپلئون : 9
سلام و صد سلام به قسمت فروش کتاب آنلاین سایت کتاب خوش آمدید
امروز برای شما pdf کتاب دایی جان ناپلئون با لینک مستقیم و رایگان مهیا کردیم این pdf کتاب دایی جان ناپلئون نوشته ایرج دکترزاد میباشد دایی جان ناپلئون به وسیله ایرج دکترزاد هستش از طریق جستجوی سایت نوشته های ایرج دکترزاد را جتسجو نمایید
pdf کتاب دایی جان ناپلئون یکی از pdf کتاب های کاربردی و خواندنی هستش pdf کتاب دایی جان ناپلئون در قسمت فروش کتاب آنلاین برای بازدید کنندگان گذاشتیم
دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشکزاد
سه خانواده در سال 1318 در باغی در تهران و تحت سلطه ی بزرگ خاندانی خودرای و پارانویایی زندگی می کنند. دایی جان ناپلئون طنزی است درخشان درباره ی فکرها و عقاید جامعه ی آن روز ایران. رمان در حقیقت داستانی عاشقانه است، داستان عشق خالصانه و پاک راوی جوان به دختر عمویش لیلی، که دائما با رفتار های خنده دار و فتنه انگیز دیگر اعضای خانواده به ریسک می افتد. از طرفی هجوی دسته جمعی نیز هست. هجو این باور عمومی ایرانیان که خارجی ها و بیگانه ها( به ویژه انگلیسی ها) را فاکتور تمام بدبختی ها و مصیبت ها و اتفاقات در ایران می دانند. تاثیری که خواندنش خیلی لذت قسمت است، طوری که دوست ندارید به آخرش برسید. کتاب در سال انتشارش عنوان پرفروش ترین کتاب سال را از آن خود کرد. مجموعه ای تلویزیونی به کارگردان ناصر تقوایی نیز بر اساس آن ساخته شده است. این کتاب به زبان های متعددی ترجمه شده و همواره دوست داشتنی و پرخواننده بوده است. کتاب دایی جان ناپلئون ایرج دکترزاد (الف. پ. آشنا) زادهٔ ۱۳۰۶ (خورشیدی) در تهران از نویسندگان و طنزپردازان ایرانی نیمهٔ دوم سده ۲۰ (میلادی) است. او زیادتر به دلیل آفرینش رمان داییجان ناپلئون و شخصیتی به همین نام شناخته میشود. در سال ۱۳۵۵ (خورشیدی) مجموعهٔ تلویزیونی داییجان ناپلئون توسط ناصر تقوایی برگرفته از این رمان ساخته شد. کتاب
دایی جان ناپلئون در سال ۱۹۹۶ (میلادی) توسط دیک دیویس به زبان انگلیسی برگردان شدهاست.دکترزاد در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران زاده شد. وی پس از تحصیل در ایر... دسته بندی های کتاب دایی جان ناپلئون
کتاب پیشنهادی :
'. دانلود pdf کتاب در شکاف دی روز م شهباز پویا .'
ادبیات داستانی
داستان کمدی (طنز)
دهه 1970 میلادی
رمان
لیست مزیتن آثار داستانی ایران
ادبیات ایران
پرفروش ترین رمان های ایرانی
نکوداشت های کتاب دایی جان ناپلئون
Iran Masterpiece of Lowbrow Humor
شاهکاری ایرانی در زمینه ی طنز
Plain Dealer
The existence in Persian literature of a full-scale, abundantly inventive comic novel that involves a gallery of varied and highly memorable characters.
رمانی با طنزی خلاقانه در ادبیات فارسی،که مجموعه ای از شخصیت های بیاد ماندنی در خود دارد.
amazon
بخش هایی از کتاب دایی جان ناپلئون (لذت متن)
جسم آدم توی کارخانه ننه آدم بزرگ می شود و روح آدم توی کارخانه دنیا.
اسدالله میرزا: فعلن درس اولتو گوش کن ! به زنا که میرسی نشون بده مشتری هستی ، طالب زناشویی ، خریداری ! بعد برو با خیال آسان بخواب . بیلیط سانفرانسیسکو رو رزرو کردی .خودشون میان سراغت که باهام برید سانفرانسیسکو !تلاش د :عمو اسدالله ...من .. اسدالله میرزا : یمانه و عمو اسدالله ! باز میخوای بگی قلبت به دلیله یه عشق آسمونی می تپه ؟؟ خب بذار بتپه ! انقد از این مزخرفاتو بگو تا دختره رو ببرن ، بشینی به یادش آه بکشی !تلاش د : مگه عشق نبایست همینجوری باشه ؟ پس این چیزا که تو کتابا می نویسن چیه ؟ اسدالله میرزا : ممنت ! واقعن ممنت ! تو با این قدت هنوز هیچی حالیت نیست.کدوم کتابا ؟ کتاب اینه که من دارم درست میدم .درس دوم ! همیشه یه بهانه جلو پایه طرف بذار که به همون بهانه بیاد سراغت .تلاش د : خب اگه نیومد چی ؟ اسدالله میرزا :ممنت ! تو بایست یه جوری بازی کنی که اون نفتمام .درس سومم بهت بدم یا بیشتریت میشه ؟ درس سوم اینه که هیچزمان اینجوری قیافه نجیب به خودت نگیر ! زنا تا ببینن که قیافه نجیب و سر به زیر داری حتی اگه قمرالملوک وزیری باشی ، میگن واخ که چه صدای یخی !!! اگه کلارک گیبل باشی ، میگن واخ که چه خوشگل بی نمکی ! -«من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، محدوده ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم. تلخی ها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمی شد.
زمانی خاطر یکی را می خواهی... آن زمانی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ می بنده... زمانی می بینیش یک هورمی تو این دلت بلند میشه، پنداری تنور نانوایی را روشن کردند... تمام چیز دنیا را، تمام مال و منال دنیا را برای او می خواهی، پنداری حاتم طائی شدی...
.حالا چرا زنت عاشق عبدالقادر شد؟! چون من با ظرافت با زنم حرف میزدم، عبدالقادر با زمختی و خشونت. من روزی یه بار حموم میرفتم، عبدالقادر ماهی یه بار. من با نهار حتی پیازچه هم نمیخوردم، عبدالقادر یک کیلو یک کیلو سیر و ترب سیاه میخورد. من شعر سعدی میخوندم، عبدالقادر آروغ میزد. اونزمان به چشم زنم من بیهوش بودم، عبدالقادر باهوش. من زمخت بودم عبدل قادر ظریف. فقط به گمونم عبدالقادر مسافر مناسبی بود، دست به سفرش محشر بود. یه پاش اینجا بود یه پاش سانفرانسیسکو!
به قسمت دانلود کتاب ببینید تمامتلاش و تلاش ما راحتی کار با گوشی خواهد بود
حتما در صورتی که خرابی و یا مسئلهی در سایت هستش برای دانلود pdf کتاب قسمت pdf کتاب سایت ما قرار بدید
زمان بروز کردن مساویس ست با : 1401/12/15 یا دوشنبه پانزده اسفند هزار و چهارصد و یک میباشد