درود به قسمت کتاب داستان ما خوش آمدید
امروز برای شما pdf کتاب عشق که یورش میبرد برای شما بازدیدکنندگانقرار دادیم این pdf کتاب عشق که یورش میبرد نوشته میگل د اونامونو هستش عشق که یورش میبرد به وسیله میگل د اونامونو میباشد با ابزار چستجو سایت کتاب و یا مجلات مربوط به میگل د اونامونو برای خودتون ذخیره نمایید
pdf کتاب عشق که یورش میبرد یکی از pdf کتاب های خیلی دلبرا و جالب هستش pdf کتاب عشق که یورش میبرد در قسمت کتاب داستان برای مشتاقان به کتب و مجلات آماده شده
کتاب صوتی عشق که یورش میبرد داستان کوتاهی به قلم میگل د اونامونو، نویسندهی مشهور اسپانیایی است.
میگل دِ اونامونو، فیلسوف، نویسنده، مترجم و یکی از درخشانترین چهرههای فکری ادبیِ اسپانیا، در 29 سپتامبرِ 1864 در بیلبائو واقع در منطقهی باسک از پدر و مادری اصیل زاده شد. شش ساله بود که پدرش را بر تاثیرِ سِلِ ریوی از دست داد. در کالجِ خصوصیِ سن نیکلاس تحصیلات مگاماتیاش را آغاز کرد و در حالی که کودکی بیش نبود در مراسمِ مهیاسازی برای اولین جشنِ تعمیدش، در کلیسایِ سن خوآن، با کونچا، آشنا شد که با گذرِ وقت معشوق، نامزد، همسر و مادرِ بچه هاش شد. با پایان تحصیلاتِ ابتداییاش شاهدِ سومین جنگِ کارفهرستا و محاصرهی شهر به دستِ قشونِ لیبرال و قحطی و بمبارانِ آن بود. تجربیاتی که رُمانِ صلح در جنگِ او از آنها دستمایه گرفته است.
در 1875 برای طیِ دورانِ دبیرستان و پیشدانشگاهی واردِ مؤسسهی بیسکائینو شد. روشِ تدریسِ مفادِ آموزشی را خیلی کسلبار یافت به ویژه در لاتین، جغرافی و بلاغت. با حساب و فیزیک و هندسه مسئلهی نداشت و جبر را دوست میداشت. در ترمِ چهارمِ این دوره بود که به فلسفه، روانشناسی، منطق و اخلاق دلبسته شد، گر چه کنجکاویاش نسبت به فلسفه از خواندن بعضی آثار در کتابخانهی پدریاش در او بیدار شد. در 1880 موفق به اخذِ دیپلمِ هنر شد. اونامونو طراحِ مناسبی بود امّا به اعترافِ خودش، عدمِ تسلط به رنگها او را بر آن داشت که هنر را پیشهی خود نسازد.
کتاب پیشنهادی : '. دانلود pdf کتاب مجله گفتگو 93 .'
در سپتامبر 1880 به دانشگاهِ مادرید نقلِ محل کرد تا در آن جا فلسفه و حقوق بخواند. در 1883 در سنِ نوزده سالگی تحصیلاتش را به اتمام رساند و با نمراتِ عالی موفق به اخذِ لیسانس شد. سال بعد با ارائهی تزِ خود دربارهی زبانِ باسکی تحتِ عنوانِ نقدِ مسأله دربارهی ریشه و پیشتاریخِ نژادِ باسکی موفق به اخذِ پزشکا شد. در 1884 به عنوانِ استادِ لاتین و روانشناسی در یک کالج مشغول به کار میشود. در 1891 با کونچا ازدواج میکند و در زمستانِ همین سال خود را برای کسبِ کُرسیِ زبانِ یونانی در دانشگاهِ سالامانکا مهیا کرده و موفق به اخذِ آن میشود. در همین اثناست که با نویسنده و مفکر کردن برجستهی گرانادا آنخل گانیبِت دوستیِ عمیقی برقرار میکند. در 1895 واردِ محفل سوسیافهرستهای بیلبائو میشود اما در 1897 بانیافتن جوابهایی برای پرسشهایی که روحش را بر میآشفتند از ماتریالیسم دیالکتیک فاصله میگیرد. در 1898 در کنارِ دو نویسندهی بزرگ دیگر آسُرین و پیو باروخا، گروهِ سهتاییها را تشکیل میدهد که سرآغاز و منشأ شکلگیری نسل ادبی 98 است که از اسپانیایی عقبمانده و موریانهزده بیزار و نادلگرمی بودند و آرزویِ تحول و نوسازیهای بنیادین در سر میپروراندند. در 1900 وزارتِ آموزش عالی او را با فقط سی شش سال سن به ریاستِ دانشگاهِ سالامانکا انتخاب میکند. اونامونو در این دانشگاه کرسیِ درسی را خلق میکند تحتِ عنوانِ زبانشناسیِ تطبیقی که در غایت خود کرسیداری آن میشود. در 1901 آثارِ فیلسوفِ دوست داشتنی خود سورِن کیِرکِگارد را مطالعه و برای درکِ عمیقتر این آثار زبانِ دانمارکی یاد میگیرد. در 1902 عشق و فنِ آموزش را مینگارد که نقدیست تُند بر فکر کردنِ آموزشی پوزیتویسم و هر آن چه تمایلاتِ طبیعی را سرکوب میکند. در 1905 به خوبت سیصدمین سالگردِ انتشارِ رِمانِ دُن کیشوتِ سروانتِس زندگی دِن کیشوت و سانچو را منتشر میکند. در 1909 تراژدیاش ابوالهول را در لاس پالماس به پرده میبرد. در اسپانیا و پرتغال سفر میکند و در 1911 تسبیحِ سوناتهای عاشقانه، در سرزیمنهای پرتغال و اسپانیا را تصنیف میکند. در 1913 اولین تاثیرِ فلسفی باارزشش را تألیف میکند: در بابِ سرشتِ سوزناکِ زندگی میانی آدمیان و ملتها.
در 1914 باارزشترین رُمانَش مِه را منتشر میکند که به علت ساختارِ بدیع و بس مختلف از ساختارهای قدیمیِ رُمان در عصرِ خود نامِ نیبُلا به آن میدهد. در 1917 دومین نیبولای خود را تحتِ عنوانِ آبِل سانچِس انتشار میدهد. در 1920 به علتِ توهین به شاه آلفونسوی سیزدهم در یک مقاله به شانزده سال زندان محکوم میشود امّا حکم در موردش به اجرا در نمیآید. حملاتِ متداومش به شاه و دیکتاتورِ حاکم بر دولت پریمو دِ ریبِرا سبب عزلِ او از سمتِ دانشگاهی و تبعیدش در 1924 میشود. در نه ژولای قسمتیده میشود اما در تبعیدی خودخواسته به فرانسه میرود و در آن جا موردِ استقبالِ روشنفکران قرار میگیرد. تا 1930 در آن جا میماند و با سقوطِ دولتِ پریمو دِ ریبِرا در این سال به سالامانکا باز میگردد و با استقبالِ حیرتانگیزِ مردم مواجه میشود.
با سقوطِ شاهنشاهی و برپاییِ نظامِ جمهوری، اونامونو که از بالکنِ شهرداری آغازِ دورانِ نوین را «پایانِ سلسلهای که ما را بیچیز، فرومایه و احمق کرده است» ندلگرمی، از سوی ائتلافِ جمهوریخواهان و سوسیافهرستها کاندیدای نمایندگی مجلس شد و از 1931 تا 1933 نمایندهی این ائتلاف در مجلس بود. جمهوری او را در مسندِ ریاستِ دانشگاهِ سالامانکا ابقاء کرد.
با تمام این اوصاف و با گذرِ وقت، آن شور و اشتیاقِ اولیه جایِ خود را به دلسردی و بُریدگی از نظام جدیدِ جمهوری بُرد، نظیرِ دیگرِ روشنفکران چون خوسه اورتِگاای گاسِت و رامون پِرِس دِ آیالا. در 1933 برای انتخابِ مجدد کاندید نشد.
با آغازِ جنگ داخلی در 1936 ابتدا از شورشیان جانبداری کرد در آنان عزمی جزم برای سامان دادن به اوضاعِ کشور میدید حتّا روشنفکرانی جهان را خطاب قرار داد و از آنان خواست تا در دفاع از تمدن غربی و سنتِ مسیحی از جنبش شورشیانِ نظامی جانبداری کنند، درخواستی که جهانیان را به اندوه و وحشت وا داشت. رئیسجمهور آسانیا او را بر کنار میکند امّا دولتِ شورشیان در بورگُس او را در مقامش ابقاء میکند. به زودی و با آغاز کشتارها، اعدامها، تیربارانها، زندانها و شکنجهها، اونامونویِ پیر از شورشیان نیز نادلگرمی میشود. دوستان و همکارانش به انتظارِ جوخههای اعدام در زندانها بودند و سیلی از نامههای خانم ها آنان برای درخواستِ وساطتت به او سرازیر میشود. در اواسطِ اکتبر با فرانکو ملاقات میکند تا به طریقی بتواند با پادرمیانی جان رفقای در بندش را نجات دهد اما بیخاصیت است. فرانکو درست در 22 اکتبر که اونامونو را از مقام ریاستِ دانشگاه خلع میکند دستور اعدامِ دوستِ اونامونو، سالبادور ویا، رئیس دانشگاه گرانادا را صادر میکند. اونامونو مأیوس و مغموم در نامهای خصوصی خطاب به یک دوست این جنبش را آغاز یک «رژیمِ احمقانهی وحشت» و «همجفتی اندیشهی پادگانی با روحانیت» مینامد.
میگل دِ اونامونو در انظارِ عمومی نیز از حمایتش از شورشیان ابرازِ ندامت کرد. در 12 اکتبر 1936 در آمفیتئاترِ دانشگاه، در مراسمِ افتتاحِ سالِ تحصیلی جدید که مقارن با جشن نژاد بود، اونامونو در خطابهای بس معروف که ثبت بر جریدهی تاریخ افتاده است، ژنرال میژان_آسترای را که در مذمت روشنفکران خطابهای کرده بود و مرگ را سرودی ساز کرده بود، با جملاتی سهمگین موردِ عِتاب قرار داد:
Venceréis, pero no convenceréis. Venceréis porque tenéis sobrada fuerza bruta, pero no convenceréis porque convencer significa persuadir. Y para persuadir necesitáis algo que os falta
en esta lucha: razón y derecho. Me parece inútil pediros que penséis en España.
«غالب خواهید شد، امّا قانع نخواهید کرد. غالب خواهید شد چون از زورِ فزونِ ددمعلامت بر خوردارید امّا قانع نخواهید کرد زیرا قانع کردن یعنی دل به دست آوردن. و برای دل به دست آوردن به چیزی احتیاج دارید که در این جنگ از آن بیبهرهاید: عقل و حق. بیخاصیت به دیدم میآید که ازتان بخواهم به اسپانیا بیاندیشید.»
واپسین روزهای فیلسوف در حصرِ خانگی گذشت در کمالِ نادلگرمیی، تنهایی و بیچارگی. در عصر 31 دسامبر 1936 ناگهان مُرد.
سینماگرِ نامآور اسپانیا آلخاندرو آمِنابار در 2019 فیلم مادامی که جنگ به درازا کشد را پردهبرداری کرد که به زیبایی این آخرین روزهای میگل دِ اونامونو را به تصویر کشیده است.
اونامونو نویسندهای بود که تمام ژانرهای ادبی را آزمود. رُمان، داستانِ بلند، داستانِ کوتاه، مقاله، نقد، نمایشنامه، سفرنامه و شعر. او یک نامهنگارِ به تمام عیار نیز بود و روزی سه یا چهار نامه مینوشت. در خانهی او تنها بیستهزار نامهی گرفتن شده وجود دارد و این در حالیست که حجمِ بیشتری از نامهها از ترسِ حکومتِ فرانکو معدوم شدهاند. فقط نامههای ارسال شدهاش که دانشگاهِ سالامانکا به طبع آراسته است هشت هزار صفحه در هشت جلد و مشتمل بر سه هزار نامهاند.
از او داستانهای کوتاه بیشمار در نشریاتِ آن وقت انتشار یافته است اما بیست و شش داستان را خودِ او دستچین و در کتابی تحتِ عنوانِ آینهی مرگ در 1913 منتشر کرد.
داستان حاضر برگرفته از این مجموعه است.
کلمات کلیدی: دانلود رایگان کتاب صوتی، داستان کوتاه، داستان صوتی، کتاب صوتی، دانلود کتاب صوتی، دانلود کتاب صوتی داستان، داستان صوتی، کتاب گویا،قسمت دانلود کتاب ما سر بزنید تمامتلاش و تلاش ما رایگان ماندن لینک های دانلود است
حتما دیدات خود را برای دانلود pdf کتاب سایت کتاب قرار بدید
امید داریم از ما راضی باشید دانلود pdf کتاب- دانلود کتاب
بخش های مهم سایت
از طریق قرار دادنپیام در تلگرام با ما در ارتباط باشید آیدی : yashar_0007 با ما در ارتباط باشید